شپش وبلاگ نویس

شپشک هستم خیلی خوشحال هستم!

شپش وبلاگ نویس

شپشک هستم خیلی خوشحال هستم!

دیلینگ دیلینگ !!!

دیروقت بود...

ساعتشو یادم نیس!!  

اینترنت بودم ؛ کلی اتاق این ور تراز تلفن!!! با یه سیم به طول 40 متر ...  داشتم نظر هولی و که راجب پست پایینی(WaItInG RoOm) داده بود و تائید می کردم...یه بسته دستمال کاغذی هم بغل دستم بود و داشتم ریز ریز می کردم!!!... 

این روزا فکرم متمرکز رو یه چیز بود...فقط یه چیز!!!   

دیگه داشت خوابم می گرفت...از هفته ی پیش کلاس و باشگاه شروع شده و مجبورم صبحا زود پاشم!  

سعی می کنم اینترنت نیام که زود بخوابم...وقتی می بینم خوابم نمیبره و اگه اینترنت هم نیام باز همین ساعت می خوابم...خب چه کاریه؟؟؟!!! میام ... آهنگم گوش میدم!

ولی دیشب  انقدر بی حوصله بودم که اسپیکرام هم خاموش بودن... 

البته بدون صدای موزیک هم بنده زیاد صدای اطرافیان و نمیشنوم  

اما این دفه  شنیدم... 

صدای زنگ تلفنو!!!! 

( آیکونی که داره میلرزه!!!) غافلگیر شدم...این وقت شب سولی اینا خوابن...کسی هم زنگ نمی زنه!!!  

جز الی اینا !!! که اونا هم معمولا جوری ساعتارو تنظیم می کنن که همه بیدار باشن!!! 

وای ی ی ی ی ی ی ی 

نکنه زنگیدن بگن ....یو هووووووووووووووووووووووووووو 

(شپش داره می دوئه سمت پذیرایی)  

زودی میرسه و گوشیو بر میداره... 

-بله...الو!!! 

-... 

-الو... 

-سلام بابایی 

-eeeee(شپش خوشحاله!!!)سلام بابایییییی  

بابایی خیلی زود میره سر اصل مطلب ! 

-یادته گفته بودم اگه کارت درست شه هر ساعتی از شبانه روز شمام که باشه زنگ میزنم و میگم بهت تا خوشحال شی؟؟؟ 

-وای ی ی ی ی ی ی ی بابایی دروغ میگی؟؟؟؟!!!! 

-نه عزیزم !!! چرا باید دروغ بگم؟؟؟(بابایی این دروغ می گی یه اصطلاحه!!!!)  

دیگه تو حال خودم نبودم .... بقیه چیزایی که گفته شدو یادم نیس!!!  

حس می کردم خواب می بینم ... استرسو خوشحالی و دلتنگی با هم قاطی شده بودن... 

سیستمم قاطی کرده بود!!!...گشنم می شد میرفتم یه چیزی بخورم نمی تونستم!!! بیخودی راه می رفتم ...می خندیدم ... خودمو تو ایینه نگا می کردم!!!

....  

خدااااا صدامو شنید... 

قراره فعلا به سولی جون اینا چیزی نگم ! 

خب گنا دارن...غصه می خورن از حالا... ...فکرشونو می کنم تمام تنم مور مور میشه!!! 

*هولی دوست می دارم...

(در حال حاضر هم بنده تو شُککم !!! )

وای خدایا چقد حال دادی بهم  تق تق تق !!! ( جزو موضوع نیست :دی )   

نظرات 1 + ارسال نظر
MoHa یکشنبه 5 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 04:49 ق.ظ

سیلام ;)
تلفنتون یه کم قدیمی نیست آیا ( آیکون آدمی که داره به یه موضوع بیخود فک می کنه ) دیلینگ دیلینگم شد زنگ :دی
از چه دستمال کاغذی استفاده می کنی که ریز ریزش جواب میده ؟
احتمالاً اسپیکر خاموش بوده خودت داشتی زیر لب زمزمه می کردی ;)
چه زمانی طول کشید به تلفن برسی و چند بار تلفن دیلینگ دیلینگ کرد :دی
نه تو بری هنگامه چی کار کنه، بگو دیگه چی کار کنه :|
خداااااااااااااایا مرسی !! ??-:

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد